عزیز دل
باز هنگام سحر قلمی از تکه زغالی مانده از آتش شبی سرد میلغزد بر روی تن سرد و بی روح ورق. و باز هم ردی از سوز دل بر روی خط های یخ زده کاغذ مینویسد. وباز قصه پر غصه تکر...
باز هنگام سحر قلمی از تکه زغالی مانده از آتش شبی سرد میلغزد بر روی تن سرد و بی روح ورق. و باز هم ردی از سوز دل بر روی خط های یخ زده کاغذ مینویسد. وباز قصه پر غصه تکر...
وقتی از دوست داشتن کسی مطمئن نیستی حق نداری دستاشو بگیری که به دستات عادتش بدی ... وقتی کسی رو سهم خودت نمیدونی حق نداری پیچ و تاب بدنش رو زیر و رو کنی ... و...
عشق لالایی بارون تو شباست نم نم بارون پشت شیشه هاست لحظه ی شبنم و برگ گل یاس لحظه ی رهایی پرنده هاست تو خود عشقی که همزاد منی تو سکوت من و فریاد منی تو خود عشقی که ش...
اینجا آسمان ابریست ، آنجا را نمی دانماینجا شده پاییز ، آنجا را نمی دانماینجا دلی تنگ است ، آنجا را نمی دانم .
مرا دختر خانوم مینامند ، مضمونی که ...جذابیتش نفسگیر است …دنیای دخترانه من نه با شمع و عروسک معنا پیدا میکند و نه ... با اشک و افسون...!! اما ...تمام اینها ر...
اخلا قم گند است؟؟ به خودم مربوط است!! غرورم از حد گذشته است؟؟ به خودم مربوط است!! ... تمام زندگی ام خودخواهانه است؟؟ زندگی خودم است!! از عده ای متنفر شده ام؟؟ به خو...